مقالات آموزشی

جملاتی که دانش‌آموزان نباید به خودشان بگویند | 10 عبارت آسیب‌زا در ذهن دانش‌آموزان

اینکه چطور با خودتان صحبت می‌کنید، تأثیر زیادی بر نحوه‌ی برخورد شما با چالش‌های زندگی دارد. «واگویه‌ها» یا «خودگویی‌های» شما در هر زمینه‌ای از زندگی‌تان، ازجمله بر تحصیلات شما اثرگذار هستند. گاهی بدون اینکه متوجه باشید، افکار منفی بخش اصلی خودگویی‌های شما می‌شوند و شرایط دشواری برای شما می‌سازند. ‎

ما در این مقاله 10 مورد از آسیب‌زاترین عباراتی را که یک دانش‌آموز می‌تواند به خودش بگوید، جمع‌آوری کرده‌ایم. با ما همراه باشید تا متوجه شوید چرا این ده عبارت مانع از دستیابی دانش‌آموزان به اهدافشان می‌شود.

جملاتی که دانش‌آموزان نباید به خودشان بگویند
جملاتی که دانش‌آموزان نباید به خودشان بگویند

(1) حوصله ندارم

بعضی مواقع پیش می‌آید که احساس می‌کنید حوصله‌ی انجام کاری را ندارید. اما یکی از ویژگی‌های مشترک همه‌ی دانش‌آموزان موفق این است که به خود اجازه نمی‌دهند تحت تأثیر احساسات قرار بگیرند.

برای موفقیت، باید بتوانید احساسات را کنار بگذارید و به تعهدات خود عمل کنید، حتی زمانی که تمایلی به آن ندارید. برای مثال، اگر متعهد شده‌اید که حداقل 1 ساعت در روز مطالعه کنید، تمام تلاش خود را به کار بگیرید تا به این تعهد پایبند باشید.

یا اگر تصمیم گرفته‌اید هر شب 20 دقیقه پیاده‌روی کنید، مطمئن شوید که این کار را انجام می‌دهید، صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید. برای لذت بردن بیشتر، می‌توانید در حین پیاده‌روی به یک کتاب صوتی یا پادکست گوش دهید.

انجام کارها فقط زمانی که برای انجام آن‌ها انگیزه دارید، راه مطمئنی برای رسیدن به اهدافتان نیست. شما مطمئناً همیشه انگیزه نخواهید داشت. مهم است که حتی زمانی که تمایلی به انجام کارهای سازنده و معنادار ندارید، آن‌ها را انجام دهید. با گذشت زمان، نظم و انضباط را در جریان زندگی خود، خواهید یافت.

(2) بعداً انجامش می‌دهم

به تعویق انداختن کار، دشمن موفقیت است. زیرا مانع از آن می‌شود که برای نشان دادن بهترین عملکردتان، آماده شوید. برای مبارزه با اهمال کاری، اولین کاری که باید انجام دهید این است که متوجه شوید درگیر اهمال‌کاری شده‌اید. اگر متوجه شدید که اغلب می‌گویید «بعداً انجامش می‌دهم» یا «من این کار را یک روز قبل از موعد مقرر انجام می‌دهم»، اینها نشانه‌هایی هستند که نشان می‌دهند شما دچار معضل اهمال‌کاری شده‌اید.

موثرترین راه مقابله با اهمال کاری، انجام تعهدات خاص است، به عنوان مثال، متعهد شوید: «من تمام تکالیفم را حداقل 2 روز قبل از سررسید انجام می‌دهم»، «برای هر آزمون کلاسی حداقل 1 هفته قبل مطالعه را آغاز می‌کنم».

می‌توانید حتی فراتر از این هم بروید و کارهایی را که علاقه‌ی کمتری به انجام آن‌ها دارید را در اولویت قرار دهید. این امر باعث می‌شود که از به تعویق انداختن کارها بپرهیزید.

راه دیگر مقابله با اهمال کاری، نه گفتن به کمال‌گرایی است. گاهی اوقات کاری را به تعویق می‌اندازیم زیرا احساس می‌کنیم، باید به بهترین نحو ممکن صورت بگیرد. ترس از عدم رسیدن به کمال، چیزی است که باعث می‌شود ما کارهایمان را به تعویق بیاندازیم. اگر متوجه شدید که در این تله افتاده‌اید، هر روز به خود بگویید که پیشرفت و فرآیند مهم‌ترین چیز است، نه کمال.

دانلود رایگان اپلیکیشن هم‌درس
دانلود رایگان اپلیکیشن هم‌درس

(3) وقت کافی ندارم

همه‌ی ما 24 ساعت در شبانه روز زمان داریم. چگونه است که برخی از دانش‌آموزان اینقدر خوب از زمان استفاده می‎‌کنند، درحالی‌که برخی دیگر اینطور نیستند؟ پاسخ این سوال فقط در برنامه‌ریزی و اولویت‌بندی خلاصه می‌شود.

اگر احساس می‌کنید زمان کافی برای مطالعه و انجام کارهای معنادار دیگر ندارید، مشکل می‌تواند مربوط به این باشد که به اندازه‌ی کافی و دقیق برنامه‌ریزی نمی‌کنید. برنامه ریزی یعنی زمان خود را به کارهایی خاص اختصاص دهید تا به اهداف خود برسید. وقتی برنامه‌ای دارید، زمانی را که برای انجام یک کار خاص نیاز دارید، «تعیین» می‌کنید.

بنابراین وقتی در مورد انجام کار خاصی می‌گویید «زمان کافی ندارم»، بررسی کنید و در برنامه‌ی روزانه و هفتگی خود زمانی را برای این کار مشخص در نظر بگیرید.

جنبه‌ی دوم اولویت‌بندی است. اغلب اتفاق می‌افتد که دانش‌آموزانی که می‌گویند زمان کافی برای مطالعه، درس خواندن، ورزش و … ندارند، زمان کافی برای انجام بازی‌های ویدیویی یا تماشای برنامه‌های تلویزیونی یا حضور در شبکه‌های اجتماعی را دارند.

اولویت‌بندی به معنای تصمیم‌گیری در مورد این است که چه چیزهایی در زندگی شما مهم‌تر از بقیه‌ی امور هستند. برای مثال، زمانی که به انجام فعالیت‌های سرگرم‌کننده مانند بازی‌های ویدیویی فکر می‌کنید، از خود بپرسید: «آیا این به من کمک می‌کند تا ۵ سال یا ۱۰ سال دیگر به جایی که می‌خواهم برسم؟»

البته، توصیه‌ی ما این نیست که اصلاً نباید هیچ بازی ویدئویی‌ای انجام بدهید. موضوع فقط این است که نحوه‌ی وقت‌گذراندن شما باید آنچه را که ادعا می‌کنید برای شما مهم‌تر است، منعکس کند.

اگر تمرکز در هنگام مطالعه‌ی درسی برای شما دشوار است، مطالعه‌ی مقالات «چگونه هنگام مطالعه تمرکز کنیم: 20 نکته موثر»، «8 عادت بد در هنگام مطالعه که باید فوراً ترک کنید» و «چگونه بدون حواس پرتی درس بخوانیم» برای شما مفید خواهد بود.

(4) دیگر دیر شده است

یک ضرب المثل چینی هست که می‌گوید: «بهترین زمان برای کاشت درخت، 20 سال پیش بود. زمان بهتر دوم، اکنون است.» این اصل تقریباً در مورد هر کاری که ما انجام می‌دهیم صدق می‌کند.

به عنوان مثال، ممکن است احساس کنید که برای یادگیری نواختن گیتار خیلی دیر شده است. بله، اگر 3 سال پیش شروع به یادگیری نواختن گیتار می‌کردید، خوب بود. اما اجازه ندهید این فکر، مانع از شروع امروز شما شود.

یا ممکن است احساس کنید که برای ایجاد رابطه‌ی بهتر با والدینتان خیلی دیر شده است، زیرا در 5 سال گذشته با آن‌ها رابطه‌ی بدی داشته‌اید. اما بدون شک، امروز بهترین روز برای شروع بهبود روابط خود با والدینتان است.

خودگویی‌های منفی مانع از شروع فعالیت‌های معنادار می‌شوند.
خودگویی‌های منفی مانع از شروع فعالیت‌های معنادار می‌شوند

(5) من در انجام این کار ضعف دارم

آیا تا به حال با برای شما پیش آمده است که هنگام یادگیری یک مهارت یا دانش جدید، به خودتان بگویید: «من در انجام این کار ضعف دارم»؟ اگر چنین است، این یک ذهنیت محدودکننده است که شما را از رشد و توسعه باز می‌دارد. اگر این طرز فکر را دارید، بهانه‌هایی برای انجام ندادن تکالیف یا تلاش برای تسلط بر یک موضوع جدید پیدا خواهید کرد.

دکتر کارول دوک، استاد دانشگاه استنفورد، دو نوع ذهنیت را شناسایی کرده است: ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد. افرادی که ذهنیت ثابتی دارند از شکست می ‌رسند. آن‌ها اغلب از چالش‌ها یا هر چیزی که باعث می‌شود نسبت به سطح توانایی‌شان احساس بدی داشته باشند، اجتناب می‌کنند.

از سوی دیگر، افرادی که دارای ذهنیت رشد هستند، چالش‌ها را به عهده می‌گیرند. آن‌ها ناراحتی همراه با چالش ها را می‌پذیرند، زیرا می‌دانند که بخشی از فرآیند یادگیری است.

بنابراین دفعه‌ی بعد که چیز جدیدی یاد می‌گیرید و فکر اینکه «من در این کار خوب نیستم» به ذهنتان خطور می‌کند، به خود یادآوری کنید که این احساس فشار، چیز خوبی است. ناراحتی را احساس کنید و در حالی که برای بهبود شرایط تلاش می‌کنید، از آن عبور کنید!

(6) هیچ‌چیز مطابق میل من پیش نمی‌رود

همه‌ی ما شکست‌هایی را تجربه می‌کنیم و همه‌ی ما روزهایی داریم که به نظر می‌رسد هیچ چیز درست پیش نمی‌رود. اما اگر مکرراً فکر می‌کنید که «هیچ‌چیز مطابق میل من پیش نمی‌رود»، از خود بپرسید که آیا این درست است یا خیر.

این نوع تفکر نمونه‌ی از چیزی است که روانشناسان آن را تفکر همه یا هیچ می‌نامند. به ماه گذشته نگاهی بیندازید و فهرستی از تمام موقعیت‌هایی که به خوبی انجام شده است، تهیه کنید. شاید در یک آزمون بهتر از حد انتظار عمل کردید، یا شاید چند دوست جدید پیدا کردید، یا شاید آمادگی جسمانی شما بهبود یافته است.

از طریق فرآیند تهیه‌ی این فهرست، متوجه خواهید شد که این نوع تفکر همه یا هیچ، به‌ندرت عینی است.

(7) اگر فقط …

یک باور محدودکننده که مانع از موفقیت شما به‌عنوان یک دانش‌آموز می‌شود، این تصور است که چیزی مانع شما می‌شود. این اغلب به شکل افکاری است که با جمله‌ی «اگر فقط …» آغاز می‌شود.

برای مثال، ممکن است با خود فکر کنید:

  • اگر فقط در خانواده ای ثروتمندتر به دنیا می‌آمدم …
  • اگر فقط پدر و مادرم به من آزادی بیشتری می‌دادند…
  • اگر به مدرسه‌ی بهتری بروم …
  • اگر مجبور نبودم برای رسیدن به مدرسه آنقدر در راه باشم …
  • اگر دیگران تلاش کنند تا مرا بهتر درک کنند …
  • اگر فقط ظاهر بهتری داشتم …

شما همیشه می‌توانید کسی را پیدا کنید که چیزی را داشته باشد که شما ندارید. در عین حال، همیشه چیزهای بی‌شماری وجود دارد که باید بابت آن‌ها شکرگزار باشید. اجازه ندهید این افکار «اگر فقط» بهانه‌ای برای نشان ندادن بهترین عملکردتان شوند.

نباید باعث شویم دانش‌آموزان احساسات چالش برانگیز خود را سرکوب کنند

(8) من به اندازه کافی ______ نیستم که …

این یکی دیگر از باورهای محدودکننده است که شما را از استفاده‌ی حداکثری از پتانسیل خود به‌عنوان یک دانش‌آموز باز می‌دارد.

مثلا ممکن است با خود بگویید؛ «من به اندازه‌ی کافی باهوش نیستم که نمرات خوبی کسب کنم» یا «من به اندازه‌ی کافی برای حضور در تیم ورزشی مدرسه اعتماد به نفس ندارم».

این افکار حتی شما را از تلاش برای موضوعی چالش برانگیز باز می‌دارند. اگر با این افکار مبارزه می‌کنید، دو جنبه وجود دارد که باید روی آن‌ها تمرکز کنید. ابتدا از خود بپرسید که آیا این باور درست است یا خیر. آیا واقعاً درست است که شما به اندازه کافی باهوش نیستید یا به اندازه‌ی کافی اعتماد به نفس ندارید؟ دوم، حتی اگر حقیقتی در این باور وجود داشته باشد، چه چیزی شما را از پیشرفت و قرار دادن خود در موقعیت بهتری برای موفقیت باز می‌دارد؟

به عنوان مثال، اگر اعتماد به نفس ندارید، می‌توانید گام‌های عملی برای افزایش آن بردارید. مثلاً مهارت‌های ارتباطی و رهبری خود را بهبود ببخشید یا گام‌هایی برای کمک به جامعه و … بردارید.

به یاد داشته باشید که افکاری که در مورد توانایی‌های خود دارید اغلب در تحقق اهدافتان اثرگذار هستند.

(9) تقصیر معلم/والدین/دوست من است

زمان‌هایی وجود خواهد داشت که مردم شما را ناامید می‌کنند. اما درنهایت، ما کاملاً مسئول زندگی خود هستیم.

به هر حال، اگر شما مسئول زندگی خود نیستید، پس کیست؟ بنابراین حتی اگر دوستان، معلمان و اعضای خانواده شما انتظارات شما را برآورده نکنند، سرزنش آن‌ها فایده‌ای ندارد. درعوض، به این فکر کنید که چه کاری می‌توانید انجام دهید تا کنترل شرایط را در دست بگیرید.

برای مثال، اگر وسوسه می‌شوید که معلم خود را به خاطر توضیح ناواضح مطالب سرزنش کنید، زبان خود را نگه دارید. به جای آن تصمیم بگیرید که برای یادگیری مطالب چه کاری می‌توانید انجام دهید. آیا جزواتی وجود دارد که بتوانید به آن‌ها مراجعه کنید؟ آیا ویدیوهایی وجود دارد که بتوانید به صورت آنلاین پیدا کنید؟

اگر این رویکرد پیشگیرانه را در پیش بگیرید، متوجه خواهید شد که تقریباً همیشه کاری وجود دارد که می‌توانید برای کنترل موقعیت انجام دهید. پذیرش مسئولیت زندگی ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسد. اما در واقع به شما احساس کنترل و استقلال بیشتری می‌دهد.

(10) سعی خودم را خواهم کرد …

وقتی می‌گویید که برای انجام کاری «تلاش» خواهید کرد، تعهد قاطعانه‌ای برای انجام کاری نمی‌دهید. تنها کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که «تلاش کنید».

به جای اینکه بگویید سعی می‌کنید در کلاس یادداشت‌برداری کنید، بگویید که در کلاس یادداشت‌برداری خواهید کرد. به جای اینکه بگویید سعی می‌کنید قبل از ساعت 10 شب بخوابید، بگویید که قبل از ساعت 10 شب به رختخواب خواهید رفت. اگر نیاز دارید، هر شب ساعت 9:45 شب، زنگ ساعت را تنظیم کنید تا به شما یادآوری کند تا برای خواب آماده شوید.

نسبت به تغییرات مثبتی که می‌خواهید در زندگی خود مشاهده کنید، تعهد تزلزل‌ناپذیر داشته باشید. [منبع]

نتیجه‌گیری

آیا شما هم در واگویه‌های شخصی خودتان با افکار منفی دست و پنجه نرم می‌کنید؟ اگر چنین است، ناامید نشوید. تسلیم شدن به چنین افکاری بسیار آسان است.

اولین قدم در تغییر این الگوهای فکری، آگاهی بیشتر درباره‌ی آن‌ها است. دفعه بعد که متوجه شدید در دام یکی از این الگوهای فکری منفی افتاده‌اید، این دو سوال را از خود بپرسید: «آیا این فکر از نظر عینی درست است؟» و «آیا این فکر مفید است؟» در اکثر مواقع پاسخ این دو سوال منفی است. سپس می‌توانید گفتگوی درونی سالم‌تری با خودتان داشته باشید.

افکار شما درباره‌ی خودتان و خودگویی‌هایی که دارید، اگر مثبت باشند، در مسیر پیشرفت به شما کمک می‌کنند. این مسئله شما را قادر می‌سازد تا در زندگی خود یه‌عنوان یک دانش‌آموز معنا، رضایت و موفقیت پیدا کنید


سوالات متداول

واگویه یا خودگویی‌های مثبت چه اثراتی در زندگی دارند؟

شما به طور طبیعی در طول ساعات بیداری، با خودتان صحبت می‌کنید. خودگویی مثبت، ابزاری قدرتمند برای افزایش اعتماد به نفس و مهار احساسات منفی شما است. تصور می‌شود افرادی که می‌توانند بر خودگویی مثبت تسلط پیدا کنند، با انگیزه‌تر و سازنده‌تر هستند.

آیا افکار منفی بر عملکرد دانش‌آموزان تأثیر می‌گذارند؟

افکار منفی می‌توانند بر رفتار و عملکرد ما تأثیر بگذارند، بنابراین مهم است که به جای آن‌ها روی افکار مثبت تمرکز کنیم. یکی از راه‌های ساکت کردن منتقد درونی و توانمندسازی خود، استفاده از جملات تاکیدی است، مانند تکرار جملات: «من هر روز در حال پیشرفت هستم» یا «من تمام تلاشم را می‌کنم».

خودگویی منفی شامل چه جملاتی است؟

جملاتی مانند: «من نمی‌توانم هیچ کاری را درست انجام دهم. من حتی نباید تلاش کنم.»، «هیچ کس مرا دوست ندارد، من باید از تلاش برای دوست‌یابی دست بردارم.»، «من هیچ چیز را در مورد خودم دوست ندارم.» و «من خیلی خنگ هستم.»

میانگین امتیاز 5 / 5. جمع امتیاز 2

هنوز امتیازی ثبت نشده

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا