کودکان طلاق در مدرسه [مشکلات و نحوه برخورد مربیان و والدین]
آمارهای منتشر شده در بازه های زمانی مختلف، گویای آن است که روند طلاق در ایران رشد افزایشی داشته است و همین موضوع منجر به افزایش تعداد کودکان طلاق و لزوم توجه به مصائب خاص آنها در خانواده، مدرسه و جامعه شده است.
برخی از کودکان طلاق در مدرسه با اثرات مستقیم اما منفی جدایی پدر و مادرشان روبرو می شوند. برخی از این کودکان در یک چرخه ی اضطراب و نگرانی همیشگی قرار می گیرند، به ویژه اگر والدینشان اختلافات و درگیری های دنباله داری داشته باشند.
بچه های طلاق تجربیات و واکنش های متفاوتی دارند و آنها را به کلاس های درس خود وارد می کنند. اگر والدین پس از طلاق برنامه ی منجسم و منظمی برای رسیدگی به سلامت روان و مشکلات اجتماعی کودکان خود نداشته باشند؛ سلامت اجتماعی، عاطفی و یادگیری این کودکان می تواند برای سالیان متمادی تحت تاثیر طلاق والدینشان قرار بگیرد.
در دوره ی طلاق و جدایی، ممکن است برای والدین سخت باشد که حمایت مورد نیاز فرزندانشان را تامین کنند تا بتواند با اضطرابش مقابله کند و این می تواند آغازی برای یک چالش بزرگ تربیتی و آموزشی باشد.
با این حال، والدین و مربیان یا معلمان می توانند در یک هماهنگی و با برنامه ریزی دقیق، به کودک کمک کنند تا تغییرات را بپذیرد و در جهت مثبت حرکت کند. آنها می توانند پشتیبانی لازم را از کودک به عمل آورند و موقعیت های خوبی برای او بسازند.
در این مقاله به اثرات منفی طلاق بر آموزش و پرورش کودکان پرداخته می شود. همچنین توصیه هایی به معلمان و والدین برای کاهش اثرات منفی طلاق بر شرایط آموزشی کودکان و نوجوانان ارائه می شود.
بیشتر بخوانید: |
اثرات منفی طلاق والدین بر دانش آموزان
تاکنون تحقیقات زیادی درباره ی اثرات منفی کوتاه مدت و بلندمدت طلاق بر رفاه اجتماعی و عاطفی و یادگیری کودکان انجام شده است اما در مورد تجربیات این کودکان در مدرسه، اطلاعات کمی وجود دارد. از این رو، والدین و معلمان این کودکان باید پیش از شروع مدرسه با یکدیگر تبادل نظر کنند و نسبت به چالش های این کودکان و وضعیت اجتماعی- اقتصادی آنها سخن بگویند.
ذکر این نکته ضروری است که قطعا تمام کودکانی که با تجربه ی طلاق والدینشان روبرو می شوند، اثرات منفی و پیامدهایی که در ادامه ذکر می شود را تجربه نمی کنند، با این حال برخی از اثرات منفی و پیامدهای شناخته شده ی طلاق برای محصلین، عبارتند از:
کاهش ظرفیت یادگیری
طلاق و جدایی می تواند رابطه ی مستقیمی با کاهش پیشرفت و عملکرد تحصیلی در مدرسه داشته باشد. برخی کودکان دبستانی که طلاق والدین را تجربه می کنند نسبت به همسالان خود، عملکرد تحصیلی ضعیف تری دارند. در اکثر مواقع این شکاف در طول دوران دبستان ادامه می یابد.
اثر طلاق بر چه دروسی بیشتر است؟
بر اساس پژوهش های صورت گرفته، دانش آموزان دبیرستانی در خانواده های بدون طلاق 11 درصد معدل بالاتری نسبت به فرزندان طلاق دارند. معمولا نمرات فرزندان خانواده های بدون طلاق در ریاضی، علوم، فارسی و تاریخ بیشتر است.
در جریان یک مطالعه مشخص شد کودکانی که والدینشان طلاق گرفته اند، از نظر پیشرفت تحصیلی به اندازه ی حدود 0.7 یک سال تحصیلی از همکلاسی های خود عقب تر هستند. این وضعیت در پیش دبستانی ها هم وجود دارد، به گونه ای که در این مطالعه مشخص شد میانگین نمره ی کودکان طلاق، حدود سه امتیاز کمتر از کودکانی است که یک در خانواده ی بدون جدایی هستند.
بر اساس پژوهش ها، کودکان طلاق تا سن 13 سالگی به خصوص در زمینه ی توانایی خواندن و تشخیص و تلفظ کلمات نسبت به همسالان خود سطح پایین تری دارند.
اثر وضعیت اقتصادی
یکی از مشکلات متداول طلاق، اثرگذاری وضعیت اقتصادی خانواده بر شرایط فرزندان پس از طلاق است. بی ثباتی مالی شرایط تحصیلی برخی از کودکان را تغییر می دهد و عامل افت تحصیلی آنها می شود.
عدم تغییر خانواده پس از طلاق، تأثیر طلاق بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان را از بین نمی برد، اما این کودکان در مقایسه با دانش آموزانی که در خانوادههای ناپایدار با تغییرات خانوادگی متعدد زندگی می کنند، شرایط بهتری خواهند داشت.
اثر سن کودک در هنگام طلاق
سن کودکان در هنگام طلاق والدینشان نیز یک عامل موثر بر افت تحصیلی است. بر اساس تحقیقی که در کشور نروژ انجام شده است، کودکانی که طلاق را در اوایل زندگی تجربه میکنند احتمالا با تاثیرات منفی کمتری در شرایط تحصیلی خود روبرو می شوند. در جریان این تحقیق مشخص شد تاثیر طلاق بر تحصیلات در دوران نوجوانی، قوی تر هم هست. دانش آموزانی که در سن های بالاتر (بین کلاس ششم و دهم) طلاق والدینشان را تجربه می کنند بیشتر از کودکانی که بین مهدکودک و کلاس پنجم هستند، دچار ضعف درسی می شوند.
با این حال، هر چه بی ثباتی در زندگی کودک پس از طلاق کمتر باشد، تأثیر آن هم بر کودک کمتر می شود.
کاهش مشارکت والدین
بر اساس آنچه که مدارس اعلام کرده اند، خانواده های بدون طلاق مشارکت بیشتری در امور مدرسه دارند و نوجوانان در این خانواده ها بیشتر با والدین خود درباره ی مدرسه صحبت می کنند. علاوه بر این، از والدین دوستان خود هم شناخت دارند و خانواده های دوستانشان هم آنها را می شناسند.
این کاهش مشارکت والدین در روند تحصیلی و ارتباط با مدرسه، باعث می شود تا والدین کودکان طلاق نتوانند آسیب های تحصیلی فرزندانشان را به نحو مناسب جبران کنند.
رفتار نامناسب در مدرسه
الف) پیامدهای روانی- اجتماعی
بر اساس نتایج پژوهش های آماری، کودکان در خانوادههای از هم گسیخته، مشکلات تحصیلی، روانی و رفتاری بیشتری دارند. متاسفانه این آمار در مورد جرایم مرتبط با مواد مخدر نیز صدق می کند.
نتایج تحقیقات همچنین نشان می دهد که کودکان طلاق نسبت به معلمان و مربیان مدرسه نافرمانی بیشتری دارند و میزان پرخاشگری این گروه از کودکان با همسالانشان بیشتر است.
ب) تکالیف
نتایج تحقیقات حاکی از آن است که احساس مسئولیت بسیاری از کودکان طلاق در قبال تکالیف درسی کم است. این کودکان اگر به دلیل طلاق والدین دچار اضطراب دائم یا محروم از توجه مستقیم والدیشان باشند، در انجام تکالیف اهمال کاری می کنند.
انجام بدون اجبار تکالیف و رسیدگی به دروس بیش از آنچه که «فقط برای گذران» لازم است، برای کودکان در خانواده های از هم گسیخته دشوار است. مگر اینکه با برنامه ریزی و همراهی هر دو والد، اولیای مدرسه و مشاور روان درمانگر شرایط روحی و اجتماعی مناسبی برای این کودکان ایجاد شود.
ج) غیبت
پژوهش ها نشان می دهند که فرزندان طلاق حدود 60 درصد بیشتر از دانش آموزانی که پدر و مادرشان طلاق نگرفته اند، در دوره های آموزشی غیبت می کنند.
بر اساس نتایج این پژوهش ها، دختران بیشتر از پسران در این مورد دچار مشکل هستند.
د) ترک تحصیل، تعلیق یا اخراج
یک مطالعه در کشور استرالیا نشان داد که فرزندان طلاق 26 درصد بیشتر از کودکانی که در معرض جدایی پدر و مادرشان قرار نگرفته اند، تحصیلات دوره ی متوسطه ی دوم را ترک می کنند و دیپلم دریافت نمی کنند.
در این مطالعه مشخص شد ازدواج مجدد ولی کودک، تأثیر طلاق بر پیشرفت تحصیلی فرزند را کاهش نمی دهد.
نتایج این مطالعه حاکی از آن است که 85 درصد از نوجوانان در خانواده های بدون طلاق و تنی از دبیرستان فارغ التحصیل می شوند، در حالیکه این رقم در خانواده های تک والدی 67.2 درصد، خانواده های ناتنی 65.4 درصد و کودکان بدون پدر و مادر 51.9 درصد است.
عدم موفقیت در زمینه تحصیلات دانشگاهی
بر اساس مطالعات گسترده، عدم موفقیت در ورود و فارغ التحصیلی از دانشگاه در میان نوجوانانی که والدین آنها از هم جدا شده اند، بیشتر است.
بر این اساس، تنها حدود 33 درصد از دانش آموزانی که قبلا دبیرستان را به پایان رسانده اند اما تجربه ی طلاق والدین خود را داشته اند، از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند. این در حالی است که حدود 40 درصد از همسالان آنها از خانواده های بدون طلاق، از دانشگاه فارغ التحصیل می شوند.
نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که معمولا بیش از 57 درصد از فرزندانی که در خانواده های بدون طلاق زندگی می کنند وارد دانشگاه می شوند، در حالی که 32.5 درصد از کودکان در خانواده های ناتنی، 47.5 درصد از کودکان در خانواده های تک والد و 31.8 درصد از کودکانی که در خانواده هایی بدون حضور هر یک از والدین زندگی می کنند، به دانشگاه راه خواهند یافت.
توصیه هایی برای معلمان در برخورد با کودکان طلاق
همانطور که پیشتر ذکر شد، همراهی والدین، مربیان و اولیای مدرسه در کنار بهره گیری از توصیه های روان درمانگر می تواند منجر به کاهش چشمگیر پیامدهای ناشی از طلاق والدین بر کودکان و نوجوانان باشد. در این میان نقش معلم ها در کاهش اضطراب روانی و اجتماعی فرزندان طلاق انکارناپذیر است.
در ادامه چندین توصیه ی کاربردی برای معلمان در برخورد با کودکان طلاق آمده است:
فرصت هایی برای دانش آموزان فراهم کنید تا احساسات خود را بدون قضاوت منفی دیگران به اشتراک بگذارند.
هنگام تدریس دروسی مانند علوم اجتماعی تاکید کنید که انواع مختلفی از خانواده ها وجود دارند: برخی با چند فرزند، برخی با فرزندان زیاد. برخی با حضور هر دو والدین؛ برخی با حضور یکی از والدین؛ و برخی با پدربزرگ و مادربزرگ یا خاله و عمو.
از دانش آموزان بخواهید با انجام تحقیق اطلاعاتی در مورد انواع خانواده کسب کنند. استفاده از کتاب های داستان، رمان ها و البته کتاب های مبتنی بر تحقیق سودمند است.
ساختار کلاس درس و روال منظم مدرسه را حفظ کنید. ثبات در برنامه ها و نظم و انضباط برای کودکانی که خانواده هایشان در حال طلاق هستند، احساس امنیت ایجاد می کند و اضطراب آنها را کاهش می دهد.
هنگامی که دانش آموزی احساسات خود را در خلوت یا در کلاس به اشتراک می گذارد، هر آنچه را که دانش آموز احساس می کند، بپذیرید و تصدیق کنید. نیازی به ارائه مشاوره یا تلاش برای یافتن راه حل نیست. اغلب، دانستن اینکه به او گوش داده می شود، به ویژه توسط یک بزرگسال محترم، تمام چیزی است که دانش آموز به آن نیاز دارد.
اگر به نظر می رسد دانش آموز با ناراحتی روانی شدید روبرو است، بلافاصله روانشناس یا مشاور مدرسه را مطلع کنید. اگر والدین علاقه و نگرانی نشان دادند، به آنها پیشنهاد دهید تا از متخصصان بهداشت روان کمک بگیرند. مسئولیت تلاش برای نجات کودک را خودتان به عهده نگیرید.
دانش آموز را تشویق کنید تا در صورت نیاز به دنبال مشاوره باشد. این می تواند به او کمک کند تا با مسائلی مانند نداشتن دوست، بی ارزشی، طرد شدن، عصبانیت، وفاداری های متضاد، تنهایی و غم مقابله کند.
محدودیت هایی را برای دانش آموز تعیین کنید تا رفتارهای تصنعی نداشته باشد و از طلاق به عنوان بهانه ای برای بی مسئولیتی یا بدرفتاری استفاده نکند. در رویکرد خود به دانش آموز ثابت قدم باشید، اما در مواقعی که دانش آموز به وضوح احساس فشار می کند، انعطاف به خرج دهید.
نسبت به تغییرات رفتاری مانند کاهش نمرات، بی توجهی یا خیالبافی بیش از حد در کلاس، غیبت، غمگین بودن یا اضطراب که ممکن است نشان دهنده مشکلات در خانه باشد، هوشیار باشید. در صورت لزوم به والدین اطلاع دهید و آنها را از مشاهدات خود بدون قضاوت یا تلاش برای توضیح آنها، آگاه کنید.
درگیر شدن بیش از حد یا نزدیک شدن به احساسات دانش آموز آسان است، اما این اتفاقات اغلب منجر به از دست دادن عینیت می شود که هم برای شما و هم برای نوجوان مضر است. سعی کنید کمی فاصله را حفظ کنید و از وابستگی بیش از حد به یک جوان در بحران اجتناب کنید. وظیفه شما ارائه پشتیبانی در شرایط سخت است، اما آماده باشید که زمانی که دانش آموز دیگر به کمک شما نیاز ندارد، کنار بروید.
پس از عبور از یک بحران، به طور منظم دانش آموز را کنترل کنید. این به «ساختار شفقت» کمک می کند.
توجه داشته باشید که طلاق یک رویداد واحد نیست، بلکه باید به عنوان یک فرآیند طولانی تر از یک سری مراحل در نظر گرفته شود. درک کنید که دانش آموز ممکن است پس از پایان بحران اولیه، مشکلات عاطفی خود را نشان دهد.
اگر پدر و مادری که حضانت بچه را بر عهده دارند یا ندارند، علاقه نشان دادند که پیگیر امور فرزندشان باشند، سعی کنید هر دوی آنها را از رویدادهای مهمی که ممکن است فرزندشان در کلاس تجربه کند، مطلع کنید. این به والدینی که حضانت ندارند کمک می کند پیوند حمایتی با فرزند را حفظ کنند.
در سیاست هایی تبعیض آمیزی که باعث شرمساری والدین طلاق گرفته و فرزندان طلاق می شود، بازنگری کنید.
توصیه هایی برای والدین طلاق گرفته در قبال فرزندان
والدین می توانند شرایط پس از طلاق را به گونه ای ترتیب دهند که با اجرای برنامه های موثر، سازگاری بلندمدت فرزندان را به میزان زیادی افزایش دهند. در ادامه توصیه هایی برای والدین طلاق گرفته در قبال فرزندان ذکر شده است:
کودکان باید در یک بحث مشترک از طرف والدین در مورد طلاق قریب الوقوع مطلع شوند. آمادگی های قبل از طلاق از این جهت مهم است که به کاهش واکنش عاطفی کودک به جدایی یا طلاق در آینده کمک می کند.
لازم نیست والدین جزئیات غیر ضروری را با فرزندان خود در میان بگذارند، اما توضیح صادقانه در سطح درک کودک، می تواند روند بهبودی را تسهیل کند.
تغییرات را در زندگی کودک به حداقل برسانید. مفید است که والدین نسبتا نزدیک به هم زندگی کنند (ترجیحا در یک محله)، مدرسه ی فرزندانشان را تغییر ندهند و والدی که حضانت دارد، دسترسی فرزندان به والد دیگر را به حداکثر برساند.
به تعهدات و وعده های خود عمل کنید. قول هایی ندهید که نمی توانید به آنها عمل کنید.
به بچه ها مسئولیت ها و کارهای مناسب بدهید تا احساس کنند عضوی اساسی از خانواده هستند.
با فرزندان خود در مورد آینده ی آنها صحبت کنید. آنها را در جریان برنامه های خانواده قرار دهید.
کودک را با مشکلات مالی نگران نکنید. از استفاده از کودکان به عنوان پیام رسان بین خود یا به عنوان «بازپرس» در زندگی والد دیگر خودداری کنید.
مراقب سلامت عاطفی خود باشید. وقتی والدین به خوبی از پس طلاق بر آیند، بچه ها بهتر با طلاق سازگار می شوند.
به کودکان اجازه دهید کودک بمانند و به بزرگسالان مینیاتوری تبدیل نشوند. در برابر وسوسه تبدیل شدن آنها به «مرد خانواده» یا «خواهر بزرگ» برای دیگران مقاومت کنید.
این مهم است که به طور مداوم به کودکان اطمینان داده شود که:
- والدینشان هر دو آنها را دوست دارند.
- آنها مسئول جدایی والدین خود نیستند.
- همه با هم کار خواهند کرد تا شرایط را تا حد امکان بدون بی قراری و راحت فراهم سازند.
- به نیازهای آنها رسیدگی خواهد شد.
- طبیعی است که نسبت به موقعیت، احساس بدی داشته باشند، اما افرادی هستند که برای گذراندن شرایط سخت به آنها کمک خواهند کرد.
- والدین آنها کنارشان خواهند بود تا در مورد نگرانی ها و ترس ها صحبت کنند و به آنها گوش بسپارند.
نتیجه گیری
طلاق والدین تنها بر روی زندگی آنها تاثیر ندارد و معمولا قربانیان اصلی این تصمیم که گاهی اجتناب ناپذیر است، کودکان هستند. این مساله درباره ی کودکانی که پا به مدرسه می گذارند و روند تحصیلی را به صورت تک والدی یا بی والدی تجربه می کنند، بسیار حساس تر و سخت تر است.
افت تحصیلی، انزوا وکناره گیری از اجتماع، اضطراب، وحشت و درگیری های عاطفی و روانی بخشی از آن چیزی است که می تواند کودکان طلاق را درگیر خود سازد.
با این حال شناخت این وضعیت، همکاری مدرسه و معلم، همکاری معلم با دانش آموز، مشارکت والدین جداشده با معلم و مدرسه می تواند کمی عبور از این بحران های متوالی را برای این دسته از کودکان هموار سازد.
سوالات متداول
1. کاهش ظرفیت یادگیری 2. کاهش مشارکت والدین در امور مدرسه 3. رفتار نامناسب در مدرسه 4. عدم موفقیت در زمینه تحصیلات دانشگاهی
قطعا تمام کودکانی که با تجربه ی طلاق والدینشان روبرو می شوند، اثرات منفی و پیامدهایی که در ادامه ذکر می شود را تجربه نمی کنند. اگر والدین پس از طلاق برنامه ی منجسم و منظمی برای رسیدگی به سلامت روان و مشکلات اجتماعی کودکان خود نداشته باشند؛ سلامت اجتماعی، عاطفی و یادگیری این کودکان می تواند برای سالیان متمادی تحت تاثیر طلاق والدینشان قرار بگیرد.
سن کودکان در هنگام طلاق والدینشان نیز یک عامل موثر بر افت تحصیلی است. بر اساس تحقیقی که در کشور نروژ انجام شده است، کودکانی که طلاق را در اوایل زندگی تجربه میکنند احتمالا با تاثیرات منفی کمتری در شرایط تحصیلی خود روبرو می شوند. در جریان این تحقیق مشخص شد تاثیر طلاق بر تحصیلات در دوران نوجوانی، قوی تر هم هست. دانش آموزانی که در سن های بالاتر (بین کلاس ششم و دهم) طلاق والدینشان را تجربه می کنند بیشتر از کودکانی که بین مهدکودک و کلاس پنجم هستند، دچار ضعف درسی می شوند. اثرات منفی طلاق والدین بر دانش آموزان کدامند؟
آیا همه ی فرزندان طلاق با پیامدهای تحصیلی ناشی از طلاق والدینشان روبرو می شوند؟
سن کودک در هنگام طلاق والدین چه تاثیری بر میزان اثرات منفی این مسئله دارد؟
سلام خیلی مطلب خوبی بود ممنون
سلام دوست عزیز، ممنون از توجهتون