راهنمای والدین: 7 راه برای حمایت از سلامت روان فرزندان
فرقی نمیکند فرزند شما چند ساله است، گاهی اوقات بیان احساساتش برای او دشوار است. به عنوان یک والد، این موضوع میتواند برای شما چالشبرانگیز و آزاردهنده باشد. اما اگر فرزندتان در مورد احساسش صحبت نکند، چگونه میتوانید از سلامت روان او حمایت کنید؟
ما در این مقاله، بر جنبههای مثبت سلامت روانی فرزند شما یعنی انعطافپذیری، خوشبینی و خرسندی تمرکز خواهیم کرد. با ما همراه باشید تا با 7 راهکار برای حمایت از سلامت روان فرزندانتان آشنا شوید.
(1) علائمی که نشان میدهد فرزندتان دچار بحران روحی شده است را درک کنید
شناخت نیازهای عاطفی فرزندان گامی موثر برای حمایت از سلامت روان آنها است. هر کودکی در هنگام بروز بحران روحی، علائم متفاوتی از خود نشان میدهد. مثلاً برخی از کودکان هنگامی که از نظر عاطفی مشکلی دارند، ساکت میشوند و در مورد مشکلاتشان به کسی چیزی نمیگویند. با گذشت زمان، والدین آنها متوجه میشوند که هر وقت فرزندشان ساکت میشود، احتمالاً مشکلی وجود دارد. سپس فضای مورد نیاز برای حل مشکل را در اختیار او قرار میدهند.
آگاهی از علائمی که نشان میدهد فرزندتان دچار بحران روحی شده است، راه خوبی برای درک بهتر او است. در ادامه برخی از علائم رایج را ذکر کردهایم:
- فرزند شما مثل سابق پرحرف نیست.
- کودک شما گوشه گیرتر است.
- فرزند شما نمیخواهد با دوستانش وقت بگذراند.
- فرزند شما اغلب میگوید که از مدرسه متنفر است.
- فرزند شما از چیزهایی که برای او شادی میآورد هیجانزده نمیشود. مثلاً؛ بازی، ورزش، موسیقی، هنر، مطالعه، گردشهای خانوادگی.
- خلق و خوی فرزند شما در نوسان است. یک لحظه، او ممکن است عصبانی یا انفجاری باشد، سپس مدت کوتاهی بعد ممکن است غمگین یا مضطرب شود.
- فرزند شما بیش فعال است و در تمرکز بر روی هر کاری مشکل دارد (که نشانههای ابتلا به اختلال ADHD هستند)
برای درک بهتر فرزندتان، این سوالات را از خود بپرسید:
- آخرین باری که او از نظر روانی و عاطفی دچار مشکل شد چه زمانی بود؟
- او در آن مدت چگونه رفتار کرد؟
- چه کاری انجام دادم که به وضعیت کمک کرد؟
- او چگونه به کمک من پاسخ داد؟
(2) برای فرزندتان وقت بگذارید
راه میانبری وجود ندارد. اگر میخواهید فرزند خود را درک کنید، باید زمانی را با او بگذرانید. مانند اکثر والدین، احتمالاً شما هم واقعاً مشغول هستید. اما این سوال را از خود بپرسید: «چرا من اینقدر مشغولم؟» بله، شما مشغول کار سختی هستید تا خانواده خود را تأمین کنید. اما اگر نمیتوانید زمان با کیفیتی را با فرزندتان بگذرانید، آیا مشغلهی کاری شما فایدهای دارد؟
یک برنامهی گردش با فرزندتان ترتیب بدهید. به پیادهروی بروید یا با هم یک وعده غذا بخورید. یک بازی فکری با هم انجام دهید.
در ادامه به چند نکته اشاره کردهایم که ممکن است برای شما مفید باشد:
- برای صرف خانوادگی وعدههای غذایی به صورت منظم، برنامهریزی کنید.
در مورد صرف غذا در کنار هم به عنوان یک خانواده جدی باشید. اجازه ندهید چیزی مانع از حضور شما در این وعدههای غذایی شود.
- مرزهای ثابتی میان کار و خانواده تعیین کنید.
آیا تا به حال پیش آمده است که در محل کار با خود بگویید: «ساعت 6 بعد از ظهر است و من هنوز کارم را تمام نکردهام!»
در این لحظات، شما یک انتخاب دارید. میتوانید به کار خود ادامه دهید یا میتوانید رایانهی خود را خاموش کنید و به خانه بروید تا در کنار خانوادهی خود باشید. بودن در کنار خانواده یعنی حضور فیزیکی و عاطفی. به هر حال، کار تمامی ندارد – مهم نیست که امروز چقدر کار میکنید، باز هم کارهای بیشتری هست که میتوانید انجام دهید. از سوی دیگر زمان محدود است. اگر اکنون زمانی را برای گذراندن با فرزندان خود اختصاص ندهید، قبل از اینکه متوجه شوید آنها بزرگ خواهند شد.
- گوشی را کنار بگذارید.
وقتی با خانواده برای شام بیرون میروید، تلفنتان را در خانه بگذارید. به آنها توجهی داشته باشید که شایستهی آنها است. ممکن است فکر کنید که گذاشتن گوشی در خانه دیگر خیلی زیادهروی است. اما این کار را امتحان کنید – ممکن است تصمیم بگیرید که آن را به یک عادت تبدیل کنید.
هنگامی که با فرزندان خود هستید، تلفن خود را در حالت هواپیما قرار دهید. به این ترتیب، پیامها، تماسها یا اعلانها حواستان را پرت نمیکنند. در نهایت باید از خود بپرسید: «فرزندان من چقدر برای من مهم هستند؟» اگر آنها برای شما مهم هستند، زمانی را برای ایجاد رابطهی قویتر با آنها اختصاص دهید.
(3) با فرزندتان همراه باشید، اما به جای او عمل نکنید
فرزند شما در حال بزرگ شدن است. او به این فکر میکند که چگونه کارها را به تنهایی انجام دهد. او در حال به دست آوردن استقلال است. اگر فرزندتان دوران سختی را سپری میکند، ممکن است برای شما وسوسهانگیز باشد که وارد عمل شوید و خودتان مشکلاتش را حل کنید. اما این در دراز مدت برای سلامت روان فرزند شما مفید نخواهد بود.
سلامت روان مانند ماهیچهای است که در طول زمان ساخته میشود. اجازه دهید فرزندتان سعی کند تا خودش مشکل را حل کند. این به او کمک میکند توانایی خود را برای مقابله با شکستها، رشد دهد.
به عنوان مثال، اگر فرزندتان در امتحان مردود شد، از معلم نپرسید که چرا نمره گذاری او اینقدر سخت بود. در عوض، از فرزندتان بپرسید که از این تجربه چه آموخته است و احساسات او را در مورد موقعیت درک کنید. به او کمک کنید تا تصمیم بگیرد که دفعهی بعد چه کاری میتواند برای بهبود اوضاع انجام دهد.
به طور کلی، قبل از هر اقدامی، با فرزندتان صحبت کنید و دیدگاه او را در مورد موقعیت، درک کنید. به او بگویید که کنار او هستید. بسیار مهم است که به او نشان دهید که تمام حمایتی را که نیاز دارد به او ارائه خواهید کرد. اما بسیار حیاتیتر است که خود را از رفع مشکل برای او، بازدارید.
اگر فرزند شما دچار اضطراب است، اعتماد به نفس پایینی دارد یا دچار افسردگی شده است، مطالعهی مقالات «5 راهکار برای کمک به نوجوانان»، «چگونه فرزندی با اعتماد به نفس تربیت کنیم» و «تشخیص و درمان افسردگی در دانش آموزان» میتواند کمک کننده باشد.
(4) کمکهای اولیه عاطفی را جدی بگیرید
وقتی زمین میخورید و دست و پایتان زخمی میشود، آنها را بانداژ میکنید. اما وقتی از نظر احساسی دچار زخمهایی میشوید، آیا یک معادل احساسی برای بانداژ دارید؟
فرزند شما زمانی دچار آسیبهای عاطفی می شود که بهعنوان مثال:
- او در امتحانی که برایش سخت مطالعه کرده، مردود میشود.
- دوستانش به او خیانت میکنند.
- او در تیم بسکتبال پذیرفته نمیشود، زیرا به اندازهی کافی خوب نیست.
- او در حضور تمام کلاس توسط معلمش به شدت مورد سرزنش قرار میگیرد.
گای وینچ یک روانشناس بالینی است که اصطلاح «کمکهای اولیهی عاطفی» را ابداع کرد.
او خاطرنشان میکند که «در حالی که هر خانواده یک کابینت دارویی پر از باند، پماد و مسکنها برای درمان بیماریهای جسمی اولیه دارد، اما برای آسیبهای روانی جزئی که در زندگی روزمره به ما تحمیل میشود، چنین کابینت دارویی وجود ندارد».
میتوانید به فرزند خود اجازه دهید تا یک کیت کمکهای اولیهی عاطفی بسازد تا در مواقعی که مشکلی پیش میآید به خودش کمک کند. همچنین میتوانید در روزهایی که به نظر میرسد هیچ چیز بر وفق مراد او نیست، راهکارهایی برای مراقبت از خود به او بیاموزید.
اما کمکهای اولیهی عاطفی شامل چه مواردی میشوند؟ در ادامه نمونههایی از این کمکهای اولیه ذکر شده است:
- فرزندتان را تشویق کنید که در شرایط سخت با کسی صحبت کند.
- از او بخواهید که نامهای پر مهر برای خودش بنویسد. از او بخواهید در این نامه ویژگیهای مثبت خود را یادداشت کند.
- او را تشویق کنید که نقاشی بکشد.
- اگر نوشتن را دوست دارد، یک دفترچهی خاطرات به او بدهید تا بتواند افکار و احساساتش را ثبت کند.
- او را تشویق کنید که مدتی را در طبیعت بگذراند.
مهمتر از همهی این موارد این است که الگوی مناسبی برای دریافت کمکهای اولیهی عاطفی برای فرزندتان باشید. مثلاً:
- در طول شام، در مورد روز سختی که در محل کار داشتید با فرزندتان حرف بزنید و احساسی که داشتید را با او در میان بگذارید.
- فقط در مورد کارهایی که برای غلبه بر چالشها انجام دادید، صحبت نکنید. در مورد احساس خود نیز صحبت کنید این کار ظرفیت کودک شما را برای همدلی و شناخت احساسات خود، افزایش میدهد.
- میتوانید عادات سالمی مانند ورزش منظم، خواب کافی، مطالعه برای اوقات فراغت و … را دنبال کنید تا به فرزندتان نشان دهید که چگونه بهزیستی ذهنی خود را بهبود میبخشید.
(5) احساسات خود را با فرزندتان در میان بگذارید
برای بهبود رفاه عاطفی فرزندتان، او باید بتواند احساسات خود را شناسایی کند. این بدان معناست که بسیار مهم است – در خانوادهی شما – از گفتن اینکه احساس بدی دارید یا خوب هستید، فراتر بروید. افزایش دامنهی واژگانی که فرزند شما برای توصیف احساساتش استفاده میکند، او را قادر میسازد تا احساسات خود را بهتر بیان کند.
چگونه میتوانید به فرزند خود کمک کنید تا دامنهی واژگان عاطفی خود را افزایش دهد؟ ابتدا از فرزند خود بخواهید هر کلمهای را که به یک احساس مرتبط است بگوید. از او بخواهید معنی این کلمه را توضیح دهد و مثالی از زمانی که چنین احساسی داشته است را به اشتراک بگذارد. برای مثال، او ممکن است بگوید: «غمگین». سپس، میتوانید از او بخواهید که معنای «غمگین» را توضیح دهد و در مورد حادثهای که در آن احساس غم کرده است، صحبت کنید. بعد، نوبت شماست که همین کار را انجام دهید.
علاوه بر این، میتوانید واژگان عاطفی فرزندتان را با صحبت در مورد روزتان و احساستان در ساعات مختلف روز، افزایش دهید. لازم نیست همیشه در مورد احساسات خود صحبت کنید. اما مهم است که به کودک خود نشان دهید که صحبت کردن در مورد احساسات اشکالی ندارد و گاهی اوقات حال روحی افراد خوب نیست. او باید بداند چیزی که اشکالی دارد این است که همهی احساسات منفی را در خود جمع کنید و وانمود کنید که همه چیز خوب است.
(6) از فرزندتان تشکر کنید
اگر به عنوان والد از فرزندتان میخواهید بعد از خوردن ظرف، سفره را جمع کند یا ظرف خود را بشوید، بابت انجام این کارها از او تشکر کنید. ممکن است تصور کنید که فرزند شما وظیفهاش را انجام میدهد و نیازی به تشکر نیست. اما هدف از تشکر کردن در این موارد، چیز دیگری است.
ممکن است از ابراز قدردانی نسبت به فرزندتان احساس عجیبی داشته باشید. اما تشکر کردن از فرزندتان برای کارهایی که انجام میدهد به او نشان میدهد که شما این موارد را وظایف بدیهی او نمیدانید. این به او کمک میکند تا عزت نفس و اعتماد به نفس خود را نیز تقویت کند، بنابراین از ابراز مکرر قدردانی واقعی خودداری نکنید.
(7) برای فرزندتان نامه بنویسید
تصور کنید فرزند شما علاقمند بوده است که رشتهی تجربی را انتخاب کند و پزشک شود. اما نمراتش مناسب نیست و این رویا محقق نمیشود. ممکن است مدتی با شما صحبت نکند و کاملاً ناامید شده باشد. در این موارد میتوانید یک نامه برای فرزند خود بنویسید. در این نامه از فرزند خود بخواهید تسلیم نشود و بداند شما در هر شرایطی از او حمایت خواهید کرد.
گاهی اوقات، ممکن است برای شما سخت باشد که احساسات قلبی خود را به صورت چهره به چهره به فرزندتان منتقل کنید. میتوانید در عوض برای او نامه بنویسید. در مورد احساسات خود و مشکلات او صادق باشید. با او همدردی کنید. به او بفهمانید که شما همیشه در کنار او خواهید بود.
مهمتر از همه، ویژگیهای تحسین برانگیز او را ذکر کرده و تشویق کنید – نه دستاوردهای او، بلکه ویژگیهای او را تحسین کنید. به او بگویید که چقدر برای شما مهم است. به او بگویید چرا او منحصر به فرد و خاص است. او را به خاطر آنچه هست تجلیل کنید، نه آن چیزی که میخواهید باشد.
ممکن است بعد از دادن این نامه متوجه تغییر فوری در فرزندتان نشوید. اشکالی ندارد انتظار نداشته باشید همه چیز فوراً تغییر کند. اما حداقل فرزند شما میداند که شما در کنار او هستید و عشق شما به او بی قید و شرط است. [منبع]
نتیجهگیری
حمایت از سلامت روانی فرزندتان فقط در مورد تمرکز بر جنبههای «مشکلآفرین» مانند اضطراب، ترس و افسردگی نیست. بلکه در مورد پرورش جنبههای مثبت مانند انعطاف پذیری، خوشبینی و خرسندی نیز هست.
بسیار مهم است که این حقیقت را به خود یادآوری کنید، فرزند شما یک هدیه است. یک نعمت. کسی که – با وجود چالشهایی که در طول والدگری وجود دارد – نفس شما را بند میآورد. آن لحظاتی که با هم خندیدید یا گریه کردید را به خاطر دارید؟ فراموش کردن آن لحظات آسان است، به خصوص زمانی که فرزندتان سرکش، عصبانی، لجباز یا بیادب است. اما هرگز این حس شگفتی را از دست ندهید.
با فرزندتان باشید. به او گوش کنید. با او ارتباط برقرار کنید. برای حمایت از سلامت روان فرزندتان، این ارتباط است که بیشترین اهمیت را دارد. بنابراین برای ایجاد و تقویت آن ارتباط امروز وقت بگذارید!
سوالهای متداول
به کودکان و نوجوانان کمک کنید تا عزت نفس خود را تقویت کنند، به طوری که آنها احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، عشق و پذیرش زیادی نشان دهید. وقتی به خوبی عمل میکنند آنها را تحسین کنید. برای تلاشهای آنها و همچنین برای آنچه که به دست میآورند، ارزش قائل باشید. دربارهی فعالیتها و علایق آنها سوال بپرسید و درنهایت به آنها در تعیین اهداف واقعبینانه کمک کنید.
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ای دی اچ دی)، مشکلات اضطرابی، مشکلات رفتاری و افسردگی شایعترین اختلالات روانی تشخیص داده شده در کودکان و نوجوانان هستند.
غذای سالم ارائه دهید و عادات غذایی سالم را در خانوادهی خود تشویق کنید. فرزندتان را تشویق کنید تا فعالیتهای بدنی و ورزشهای مختلف را امتحان کند. انجام فعالیتهای مختلف برای تناسب اندام و افزایش سطح انرژی مفید است. همچنین میتوانید به کودکان کمک کنید تا در هنگام پرورش مهارتهای جدید، احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. چگونه از سلامت روان فرزندمان مراقبت کنیم؟
اختلالهای روانی شایع در میان کودکان و نوجوانان کدامند؟
چگونه والدین میتوانند سلامت روان فرزندانشان را بهبود بخشند؟