راهنمای کامل کلاس درس معکوس | روش تدریس در کلاس معکوس
کلاس درس معکوس عبارتی است که در چند سال اخیر به طور فزایندهای در دنیای آموزش رواج یافته است. گاهی اوقات به جای «کلاس درس معکوس» از عبارت «یادگیری ترکیبی» استفاده میشود، اما این دو دقیقاً یکسان نیستند. بنابراین باید دید کلاس درس معکوس دقیقاً چیست و چگونه از یادگیری ترکیبی متمایز میشود.
مقایسهی یادگیری ترکیبی با کلاس درس معکوس
یادگیری ترکیبی به هر رویکرد آموزشیای اطلاق میشود که مشارکت دانشآموزان را با استفاده از تعاملات آنلاین تشویق میکند. این رویکرد برای یادگیری، سخنرانیهای سنتی کلاس درس را با بخشهایی از درسهایی که معمولاً در قالب آنلاین ارائه میشوند، ترکیب میکند.
یادگیری ترکیبی به دانشآموزان اجازه میدهد تا حدی از طریق تعامل سنتی و انفرادی با یک مربی در کلاس درس آموزش ببینند. اما دور از کلاس درس، دانشآموزان میتوانند هنگام یادگیری از طریق واحدهای درسی آنلاین، خودآموز پیش بروند.
کلاس درس معکوس بهطورخاص معطوف به کارهایی است که در کلاسهای درس سنتی، خارج از کلاس اتفاق میافتند، اما در شیوهی کلاس معکوس این کارها وارد کلاس درس میشوند. در همین حال، سخنرانیهای معلم که جزء اصلی کلاسهای سنتی است، در شیوهی معکوس به خارج از کلاس منتقل میشوند.
اساساً در یک کلاس درس معکوس، سخنرانیها خارج از کلاس ارائه میشوند و بحثها در انجمنها یا با استفاده از سایر نرمافزارها برگزار میشوند. دانشآموزان سخنرانی و بحث کلاسی دورههای خود را به صورت آنلاین دریافت میکنند. این باعث میشود زمان بیشتری در کلاس برای تمرکز روی فعالیتهای اساسی باقی بماند.
کلاسهای درس معکوس به این دلیل موفق عمل کردهاند که به دانشآموزان این فرصت را میدهند که کارهای بیشتری را تحت راهنمایی یک مربی انجام دهند. در همین حال، منفعلترین جنبهی کلاس – سخنرانی یا درس دادن دبیر – به صورت آنلاین ارائه میشود. اگر قرار است دانشآموزان در طول درس دادن معلم منفعل باشند، ارائهی آنلاین این سخنرانیها حداقل به دانشآموزان کنترلی بر روی مطالب میدهد. دانشآموزان میتوانند به راحتی به قسمتهای قبلی سخنرانی رفته و اطلاعاتی را که ممکن است از دست داده یا کاملاً درک نکرده باشند، مرور کنند. از طریق خودآموزی، دانشآموزان میتوانند کنترل بیشتری بر نحوهی درک یک درس داشته باشند. معکوس کردن کلاس تضمین میکند که دانشآموزان کار واقعی خود را با حمایت معلم انجام دهند و در عین حال کنترل بیشتری بر نحوهی دریافت سخنرانی یا درس دادن معلم به آنها میدهد.
در اصل، کلاس درس معکوس شکلی از یادگیری ترکیبی است. با این حال، این برنامه به گونهای طراحی شده است که به طور خاص سخنرانیها را در خارج از کلاس قرار دهد و اکثر کارهای دیگر را به کلاس درس منتقل کند. این برنامه به دانشآموزان اجازه میدهد تا بخش یادگیری را با سرعت خود پیش ببرند و حمایت بیشتری در کلاس از معلمان خود دریافت کنند.
دربارهی روشهای تدریس نوین بیشتر بخوانید: | |
اصول کلاس درس معکوس
اکنون با گذشت بیش از یک دهه از زمانی که کلاسهای درس معکوس برای اولین بار به شکل عمومی برقرار شدند، محققان برخی از اصول کلیدی این روش را شناسایی کردهاند که مربیان میتوانند برای به حداکثر رساندن موفقیت کلاس خود به آنها توجه کنند. ادا دمیرل یک محقق است که چهار رکن را شناسایی کرد که باید زیربنای هر کلاس درس معکوس باشد. این ارکان شامل حفظ یک محیط انعطافپذیر، حفظ یک فرهنگ یادگیری، توسعهی محتوای آگاهانه و تربیت مربیان حرفهای است.
اصل اول: حفظ یک محیط انعطافپذیر
دمیرل با اشاره به رکن حفظ یک محیط منعطف به این واقعیت بزرگ اشاره کرد که کلاسهای درس معکوس نیاز به ابزارهای متنوعی برای یادگیری دانشآموزان دارند. در خود کلاس، فضای فیزیکی را میتوان به گونهای تنظیم کرد که اهداف راحتتر برآورده شوند. در برخی موارد، کلاس باید برای تسهیل کار گروهی نظم داده شود. در موارد دیگر، معلمها باید کلاس را به نحوی شکل بدهند تا شرایط مطالعهی مستقل حفظ شود. آنچه مهم است، این است که معلمها هدف آموزش آن روز را بشناسند و محیط فیزیکی را طوری ترتیب دهند که آن اهداف راحتتر برآورده شوند.
اصل دوم: حفظ فرهنگ یادگیری دانشآموز-محور
معلمها باید نحوهی تفکر خود در مورد فرهنگ کلاس را تغییر دهند. بسیاری از معلمها به تدریس بهعنوان یک شیوهی از پیش تعیینشده نگاه میکنند که در آن دانش از سوی معلم به سمت دانشآموزان سرازیر میشود. کلاسهای درس معکوس از معلمها میخواهند که این فرهنگ را به یک فرهنگ دانشآموز-محور تغییر دهند که در آن دانشآموزان در فرآیند یادگیری خود فعالتر هستند.
اصل سوم: توسعهی محتوای آگاهانه
تغییر ساختار آموزش به فرهنگ دانشآموز-محور مستلزم آن است که معلمها به طور آگاهانه محتوایی که در کلاسها درس میدهند را با توجه به آنچه دانشآموزان به طور مستقل کشف میکنند، برنامهریزی کنند. معلمها باید در سخنرانیهای خود تجدیدنظر کنند تا مشخص شود چه چیزی برای ارائه به دانشآموزان باید ضبط شود تا آنها خارج از کلاس ببینند. این رکن بهبود محتوا برای بهینهسازی آنچه برای سخنرانیها باقی میماند در مقابل آنچه برای کار کلاسی استفاده میشود، برای یادگیری معکوس بسیار مهم است.
اصل چهارم: تربیت مربیان حرفهای
درنهایت، آخرین رکن کلاس درس معکوس، نقش مربی حرفهای است. معلمها باید نقش خود را نهتنها بهعنوان سخنرانانی ایفا کنند که محتوای مناسب برای سخنرانی را در مقابل کار کلاسی آماده میکنند، بلکه باید بهعنوان تولیدکنندگان محتوایی که بهطور مناسب سطوح مختلف تسلط دانشآموزان را در نظر میگیرند، به ارائهی دانش بپردازند. معلمها همچنین باید بتوانند کار کلاسی را به گونهای هدایت کنند که همهی دانشآموزان فرصتی برای مشارکت فعال داشته باشند و در عین حال همیشه اطمینان حاصل کنند که مواد درسی در سطح یادگیری دانشآموز قرار داشته باشد.
برای اجرایی شدن چهار رکن کلاس درس معکوس، معلمها باید نقش خود را دوباره مفهومسازی کنند. به جای مدرس بودن، معلمها تبدیل به تسهیلگرانی میشوند که بیشتر با دانشآموزان خود کار میکنند، زیرا زمان بیشتری در کلاس دارند تا از آنها در فعالیتهایشان حمایت کنند. با این حال، معلمها باید از پیش، برنامهریزی جامعی برای موفقیت در اجرای این طرح داشته باشند. از جمله بهینهسازی چیدمان کلاس، برنامهریزی قبلی برای آمادهیازی سخنرانی در مقابل کار کلاسی و جهتدهی مجدد به فلسفهی خود به سمت یک سبک یادگیری دانشآموز-محور.
مزایای کلاس درس معکوس
کلاس معکوس تاکتیکی است که به دانشآموزانی که در درسهای خود عقب ماندهاند، کمک میکند. معمولاً دانشآموزانی که از مطالب درسی عقب افتادهاند، در کلاسهای سنتی منفعل میشوند درحالیکه دانشآموزانی که مطالب را راحتتر درک میکنند، تمایل به پرسیدن سؤال دارند. اما در کلاس درس معکوس، درس دادن معلم به خارج از کلاس منتقل میشود و در کلاس معلمها بهعنوان راهنما عمل میکنند. این به معلم اجازه میدهد تا زمان بیشتری را صرف نظارت بر دانشآموزان و شناسایی کسانی کند که متوجه مباحث درسی نشدهاند.
کلاس درس معکوس مزایای بین فردی نیز دارد. معلمان از سخنرانی دور میشوند و بیشتر با کار دانشآموزان خود درگیر میشوند. بدینترتیب تعامل دانشآموز و معلم افزایش مییابد و این تعامل مستقیماً به دانشآموزانی که با مواد درسی درگیر هستند کمک میکند. زمانی که معلمها بیشتر با دانش آموزان درگیر میشوند، بیشتر در مورد زندگی آنها میآموزند و این باعث ایجاد پیوندها و اعتماد بیشتر در رابطهی دانشآموز و معلم میشود.
اما مهمترین مزیت کلاس درس معکوس این است که به مربیان این امکان را میدهد تا به راحتی دانشآموزانی را که دچار مشکل هستند، شناسایی کنند، بر روی برنامههای شلوغ دانشآموزان کار کنند و دانشآموزان خود را از نزدیک بیشتر بشناسند. این به بهبود نتایج تحصیلی دانشآموزان و بهبود روابط بین دانشآموزان و معلمها کمک میکند.
تاریخچهی روش یادگیری معکوس
قبل از اینکه یادگیری معکوس به عنوان یک مفهوم آموزشی مطرح شود، محققان و مربیان در حال بررسی راههایی برای تغییر ماهیت کلاس بودند. در اوایل سال 1990، اریک مازور، یک فیزیکدان، به دنبال راههای جدیدی برای خارج کردن سخنرانیها از کلاس بود. بدون ابزار مدرن، او این کار را به این نحو آغاز کرد که از دانشآموزانش خواست مطالب درسی را پیش از آغاز کلاس بخوانند. سپس، در طول کلاسها، مازور از دانشآموزان خود در مورد مطالبی که خوانده بودند سؤال میکرد، از آنها میخواست در مورد مطالب فکر کنند، سپس از دانشآموزان میخواست که پاسخهایشان را مورد بحث قرار دهند و به آنها اجازه میداد پاسخهای خود را اصلاح کنند. بر اساس میزان درک دانشآموزان از مطالب، مازور تصمیم میگرفت که درس را ادامه دهد یا بر روی مطالب فعلی تمرکز کند.
این فرآیند فاقد بسیاری از امکاناتی بود که کلاس درس معکوس امروزی از آن برخوردار است، ازجمله دسترسی گسترده به اینترنت، ابزارهای ضبط آسان و توانایی دانشآموزان برای دسترسی آسان به ابزارهای یادگیری مختلف در خارج از کلاس.
یادگیری معکوس، آنطور که امروزه شناخته میشود، تاریخچهی خود را تا حد زیادی به جان برگمن و آرون سامز مدیون است. این دو مرد، معلمان دبیرستان وودلند پارک، مربیان علوم بودند که به آرامی یک همکاری و سپس دوستی را آغاز کردند.
مدرسهای که آنها در آن درس میدادند در یک مکان روستایی بود و دانشآموزان درگیر بسیاری از فعالیتهای خارج از مدرسه بودند که توجه آنها را از مدرسه دور میکرد. از آنجایی که مدرسه بسیار دور بود، دانشآموزان مجبور بودند برای انجام فعالیتهای خود سفرهای طولانی داشته باشند، به این معنی که اغلب مجبور بودند کلاسها را زودتر ترک کنند.
این وضعیت برگمان و سامز را با مشکل مواجه کرد. چگونه میتوانستند به ارائهی مؤثر درسهای خود به دانشآموزان ادامه بدهند؟ اما این دو نفر زمانی مشکل خود را حل کردند که نرمافزاری یافتند که به آنها اجازه میداد سخنرانیهای خود را ضبط کنند. آنها سپس به فکر توقف درس دادن به شکل سخنرانی در کلاس افتادند. در عوض، به سادگی تمام سخنرانیهای خود را از قبل ضبط کردند تا دانشآموزان بتوانند بعداً آنها را ببینند.
پیش از این، مربیان دیگر سعی کرده بودند سخنرانی را به خارج از کلاس منتقل کنند. با این حال، هنوز فناوری مناسبی وجود نداشت. تلاش برای معکوس کردن کلاس درس در اوایل سال 2000 در دانشگاه میامی تعریف شد، اما نرمافزارهایی مانند یوتیوب هنوز در دسترس نبود. این امر ارائهی آنلاین سخنرانیها را دشوارتر از زمان برگمان و سامز کرد. با فناوری جدیدی که در دسترس آنها بود، این دو نفر توانستند ویدیوهای خود را ضبط کنند، آنها را به صورت آنلاین ارائه دهند و در دسترس دانشآموزان قرار دهند تا خارج از کلاس درس ببینند.
بنابراین، تاریخچهی یادگیری معکوس تقریباً به سی سال قبل برمیگردد. با این حال، در آن زمان، ابزار مدرنی که در حال حاضر در دسترس معلمان است، وجود نداشت. اکنون، با بهبود فناوری و توانایی ارائهی مواد درسی، انتقال سخنرانیها به خارج از محیط مدرسه و انتقال کار به کلاس بسیار آسانتر است.
پاسخ به نگرانیها در مورد کلاس درس معکوس
یکی از نگرانیهای عمدهی معلمها در مورد استفاده از مدل کلاس درس معکوس این است که آیا دانشآموزان بهاندازهی کافی برای تماشای سخنرانیهای خارج از کلاس آماده هستند یا خیر. دانشآموزان برای دسترسی به محتوای آنلاین به مقدار مشخصی آموزش نیاز دارند و برای مشاهدهی این ویدیوها دور از مدرسه به وسایلی هم محتاج هستند.
برگمان و سامز این مشکل را با در دسترس قرار دادن وسایل مورد نیاز حل کردند. ابتدا آنها متوجه شدند که کدام یک از دانشآموزان آنها فاقد وسایل لازم برای مشاهدهی ویدیوها به صورت آنلاین هستند. سپس، فلشهایی به دانشآموزان اختصاص دادند که سخنرانیهایشان در آنها بارگذاری شده بود. این به دانشآموزان اجازه میداد تا با بارگذاری فایلها بر روی هارد دیسک، ویدیوها را بر روی رایانهی خود تماشا کنند. اگر دانشآموزی در خانه رایانه نداشت، آن دو فیلمها را روی دیویدی میریختند تا دانشآموز بتواند آنها را در تلویزیون تماشا کند. آن دو گزارش دادند که با استفاده از این رویکرد توانستند درس را به همهی دانشآموزان خود برسانند. این دو معلم تأکید داشتند که معلم هر کلاسی میبایست به درک درستی از امکانات دانشآموزان خود برسید و بر اساس آن به ارائهی مطلب بپردازد.
نتیجهگیری
برقرای کلاسهای درس معکوس تنها در دههی گذشته حقیقتاً امکان پذیر شده است، زیرا فناوری به مفاهیم و ایدههایی رسیده است که برای اولین بار دههها پیش مطرح شده بودند. امروزه، معلمها در راههای جدیدی دست به نوآوری میزنند تا بخشهای غیرفعال کلاسهای خود را بهجای اجرا به صورت سخنرانی در کلاس، به صورت آنلاین ارائه دهند.
هنگامی که کلاس درس به محیطی تعاملی و جذاب تبدیل میشود، احتمال درگیر شدن دانشآموزان در مطالب درسی و کسب نتایج تحصیلی بهتر افزایش مییابد و کلاس درس معکوس چنین شرایطی را در اختیار نظام آموزش میگذارد. [منبع]
سوالات متداول
بهرهگیری از این مدل توسط دو معلم دبیرستان در کلرادوی آمریکا به نامهای جاناتان برگمن و آرون سامز آغاز شد. آنها نرم افزاری را کشف کردند که به آنها اجازه میداد سخنرانیهای خود راروایت و ضبط کنند تا دانشآموزانشان پیش از آمدن به کلاس این سخنرانیها را ببینند.
استفاده از روش کلاس معکوس به دانشآموزان اجازه میدهد تا با سرعت خودشان درس را یاد بگیرند. در کلاسهای سنتی دانشآموزان باید فقط گوش بدهند و یادداشتبرداری کنند و منفعلانه اطلاعات سخنرانی را با سرعتی که مدنظر معلم است، دریافت کنند. اگر دانش آموزی با مفهومی مشکل داشته باشد، یا باید حرف معلم را قطع کند و سوالی بپرسد، یا تمام تلاش خود را بکند تا بقیهی درس را بفهمد و بعد خارج از وقت کلاس از معلم توضیح بخواهد.
کلاس درس معکوس، سخنرانیهای معلم را با مواد آموزشی - اغلب یک ویدئو - که دانشآموزان در خانه تماشا میکنند و با آن ارتباط برقرار میکنند، جایگزین میکند. دانشآموزان آنچه را که از این ویدئوها آموختهاند در کلاس روز بعد از طریق انجام انواع فعالیتها یا انجام تکالیف در مدرسه، به کار میبرند و معلم به عنوان مربی یا راهنما (تسهیلگر یادگیری دانشآموزان) به آنها کمک میکند. چه کسی مدل کلاس درس معکوس را اختراع کرد؟
کلاس درس معکوس چه مزیتی برای دانشآموزان دارد؟
چگونه میتوان از تکنیک کلاس درس معکوس استفاده کرد؟